نتایج جستجو برای عبارت :

ارباب شدی٫که رو به هر کس نزنم!

 
به سر سربند یازهرا به دستم بیرق سقا به لب ذکر دعا دارمبه خون دل رفیقانم رهاگشتند وحیرانم هوای کربلا دارمگریه کن عزای تو دل گشته مبتلای توآقای غیرت وادب دلها همه فدای توارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل سردم به خون خفته غم عشق ترا گفته ببین از دیده خون بارمشکسته بال و پر ماندم غم عشق ترا خواندم هوای کربلا دارمدلتنگ روضه هات منم عمریه مبتلات منمکاشکی بگن که اربعین راهی کربلا منمارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل
اینترنتی که جنابِ جهرمی بصورت رایگان !! و تا پایانِ سال !!! برامون تدارک دیده منو یاد روزگارِ اینترانتیِ ابان میندازه.بزرگوار اومد زحمت بکشه ولی به واقع مارو انداخته تو زحمت.بس که هی مجبور میشم برای خطم بسته بخرم.قدرتی خدا بعد از خرید بسته میبینی اینترنت خط هم سرعت نداره!نمیدونم جریان از چه قراره خلاصه.
یعنی چنان هدیه ای دادن که اصلا نتونستیم ازش استفاده کنیم.اینجاست که باید گفت :
مرا به خیر تو امید نیست جهرمى،شر مرسان !!!!
 
حرف ها دارم،ایا بزن
عید های شعبان یک ته مایه ی غربتی درونش نهفته است. یعنی هر چه هم سعی کنی شادباشی و بخندی باز از  ته دلت نمی‌توانی شاد باشی.
مثلا همین ولادت ارباب اصلا نمی‌توانم درک کنم که با اسم ارباب کف می‌زنند و دست می‌زنند... یا مثلا همین امشب شب ولادت جوان ارباب، که تمام تلاشت را می‌کنی که فکر نکنی به .....
ولی درد ناکترین ولادت‌ش نیمه‌اش است...اصلا مگر می‌شود...شب تولد پدر را بدون پدر جشن گرفت... مثلا میشود تصور کرد بابا زندان باشد بعد همه دور هم بگوییم و بخ
ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند...ارباب پرخاش کرد که : بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟!دهقان گفت : چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست، دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من ، این همه بدبختی را ... .
 
امثال و حکم علامه دهخدا
این چند روز فرصتی شد تا دوباره بعد از حدود ۱۵ سال، سه‌گانه ارباب حلقه‌ها را ببینم. و هنوزم دوست دارم دوباره آنرا ببینم. ارباب حلقه‌ها یک سینمای کامل است. از داستان، کارگردانی، بازیگری، فیلمبرداری، موسیقی، جلوه‌های ویژه و همه‌چیز... یک شاهکار... یک حماسه‌ی ابدی، سرشار امید، حیات‌بخش و بقول خودش، داستانی که باید نسل‌ها برای همه تعریف کرد.
ادامه مطلب
The Lord of the Rings 1978,ارباب حلقه ها,انیمیشن ارباب حلقه ها,بدون سانسور,داستان انیمیشن The Lord of the Rings 1978,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی انیمیشن The Lord of the Rings 1978,دانلود کارتون,دانلود کارتون The Lord of the Rings 720p,دانلود مستقیم انیمیشن The Lord of the Rings 1978 1080p,دوبله فارسی,زبان اصلی,فیلم ارباب حلقه ها,کارتون ارباب حلقه ها با زیرنویس فارسی,
ادامه مطلب
شب جمعه است
ارباب هوایت نکنم میمیرم...
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
ارباب
تو خودت قول بده کرببلا می بری ام
شب لیله الرغائب خدا کنه قسمت و دعوت...

پ ن:
شهریور ماه سال گذشته(1396)در صحن با صفایت بودم...دلم اونجاست هنوز...جامانده...خوش ب حال دل من مثل تو دارد آقا...
دلتنگ کرببلایم. ..
    عکس العمل یاس نسبت به جوجه پسرخاله ای که می گوید فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت را دیده است:
اول باید به چند تا سوال در مورد فیلم جواب بدی تا بتونیم تو رو بین خودمون راه بدیم! سوال اول: کجای فیلم دوم ارباب حلقه ها: دو برج، آدم مور مورش میشه؟
رمان ارباب سنگی یک رمان عاشقانه و فانتزی میباشد.هم اکنون میتوانید جهت دانلود رمان با فرمت PDF و لینک مستقیم رایگان برای گوشی موبایل, ایفون, کامپیوتر و لپ تاپ از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
 
خلاصه و دانلود رمان ارباب سنگی
رمان ارباب سنگی از رمان های محبوب سبک ارباب رعیتی میباشد
 
بخش هایی از متن رمان ارباب سنگی
ارباب سری تکون دادو من نفس حبس شده امو با آسایش فرستاد بیرون.شاممو بده! سری تکون دادم و اول سوپ ارباب رو گرفتم سمتش و گفتم: بفرما
رمان ارباب سنگی یک رمان عاشقانه و فانتزی میباشد.هم اکنون میتوانید جهت دانلود رمان با فرمت PDF و لینک مستقیم رایگان برای گوشی موبایل, ایفون, کامپیوتر و لپ تاپ از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
 
خلاصه و دانلود رمان ارباب سنگی
رمان ارباب سنگی از رمان های محبوب سبک ارباب رعیتی میباشد
 
بخش هایی از متن رمان ارباب سنگی
ارباب سری تکون دادو من نفس حبس شده امو با آسایش فرستاد بیرون.شاممو بده! سری تکون دادم و اول سوپ ارباب رو گرفتم سمتش و گفتم: بفرما
ناراحتم واقعا
امروز یه دندون عقل رو نتونستم بکشم که چون نیمه نهفته بود و من نیمه نهفته نمیکشیدم و گفتم بگذار امتحان کنم که نشد.
که بعد مامان دختره اومد شاکی و فلان که چرا نمیتونستی، دست زدی
خیلی مفصله و بالا و پایین و کلا کار سختی بود و میدونم اکثرا قبول نمیکنن و همه اینها ولی نمیدونم، احساس کردم هزار درجه از جسارتم کم شد امروز و ترجیح میدم که دست نزنم، به هر چیزی نمیتونم و نمیشه و یه ذره سخته و یه ذره کوفته و هر چی، دست نزنم.
ناراحتم
چقدر رشته
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
 
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
با شوق فراوان کتاب رو برای خودم خریده و همراه با یه کتاب دعا گذاشته بودم توی کوله ام.میخواستم تا توی ازدحام جمعیت و صف طولانی تا رسیدن به ضریح امیرم (که نزدیک به یک ساعت طول کشید.) اون رو بخونم.اما تو این انتظار یک ساعته، هدیه اش کردم به یک خانم مشهدی که نزدیک من توی صف بود …ایشون با ذوق کتاب رو گرفت و قبل از هر کاری هم
تا حالا به این فکر کردید که چی می شد اگه ارباب شرارت به ارباب نیکی تغییر اسم می داد.
کلا همه چی بهم می ریخت.
از اونجایی که ما میدونیم ارباب شرارت می تونه هر کسی رو شرور کنه و تحت کنترل بگیره پس اگه ارباب نیکی بشه هم می تونه این کارو بکنه ولی قدرت لیدی باک دیگه بی استفاده می شه.
بیاین یه نگاهی به قدرتای ارباب شرارت و لیدی باگ بندازیم.
لیدی باگ:قدرت خنسی کردن شرارت اکوما ها و گردونه ی خوشانسی.
ارباب شرارت:قدرت کنترل ذهن(چه در جهت خوب جه در جهت بد)
ح
میگفت قهر نکن.میگفت  وقتی نیستی چشمانم تا آخر خیابان ورم میکند کش می اید ان وقت میشود گیت ایست بقیه..زل میزند و خیره می‌شود ..بدون پلک..چشمانم میخواهد از کاسه بزند بیرون...درد می گیرد از بس که دنبالت می‌گردد و نمیابد..میگفت ارباب تو چرا همیشه نیستی؟یعنی هستی ولی وقتی نیستی فقط میفهمم نیستی میگفت وقتی دیگر وسوسه نمی شوم میفهمم رفته ای ولی من تو را میخواهم...دماغش چین خورد میخواست عطسه کند از همان عطسه های بلند و ترسناک ولی عطسه ش در نیامد مث
The Pagemaster 1994,ارباب برگه ها,بدون سانسور,داستان فیلم The Pagemaster,دانلود انیمیشن ارباب صفحات با دوبله فارسی The Pagemaster,دانلود دوبله فارسی فیلم The Pagemaster 1994,دانلود رایگان,دانلود فیلم The Pagemaster با دوبله فارسی,دانلود فیلم انیمیشنی The Pagemaster 720p,دانلود مستقیم انیمیشن The Pagemaster 1080p,دوبله فارسی فیلم The Pagemaster,کتابخانه اسرار آمیز,
ادامه مطلب
رضایت مردم
(ارباب رجوع) در سازمان ها به عنوان یکی از شاخص های اصلی سنجش کارآمدی و
رشد و توسعه نظام اداری تلقی می گردد. مؤلفه هایی از قبیل دقت و صحت در
انجام امور ارباب رجوع، سرعت، کیفیت انجام امور، نحوه رفتار و برخورد با
گیرندگان خدمت، هزینه های انجام خدمت، شفافیت و اطلاع رسانی مناسب عواملی
هستند که در جلب رضایت مردم و نهایتاٌ افزایش اعتماد عمومی به عنوان یکی از
بزرگترین تکیه گاه برای نظام اداری نیز می باشد. (میرسپاسی،۱۳۷۹،ص۵۷)
در
سازمان
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






param name="AutoStart" value="False">













سینه بزن که نوکری مدالت باشه یه چی میگم که روزیه یه سالت باشه
افضل از نماز شب یه قطره اشکت
ساعت 8.45 دقیقه صبح هست
توی یکی از ادارات بیمه ای بسیار نام آشنا نشستم
تا الان هر ارباب رجوعی اومده 
جواب سربالا شنیده و رفته 
تازه یارو زورش میاد جوااااب بده
آخرشم که پیرمرد دید جواب نمیگیره, گذاشت رفت ....
تا برسه به درب خروجی, رفت تو خودش و بعد گفت آقا ممنون ...
این کارمند نامحترم عین بوقلمون زل زده بود به سیستم روبروش و اصلا جواب این اظهار لطف ارباب رجوع رو هم نداد
واااااقعا چتونه؟ 
یعنی 45 دقیقه از شروع کار امروزتون گذشته 
انقد زود خسته شدین؟؟
ارباب حلقه‌ها (به انگلیسی: The Lord of the Rings) رمانی به سبک خیال‌پردازی حماسی به قلم جی. آر. آر. تالکین نویسنده و زبان‌شناس انگلیسی است. این مجموعه داستان ادامهٔ اثر پیشین تالکین با نام هابیت است که در همین ژانر نوشته شده بود. این کتاب طی ۱۲ سال از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۹ که بیشتر آن در زمان جنگ جهانی دوم بوده نگارش شده‌است. اگرچه این کتاب دربین خوانندگان به شکل یک سه‌گانه جا افتاده است، اما در ابتدا بنا بود این اثر جلد اول کتاب سیلماریلیون باشد که نویسند
متن آهنگ ارباب شهر من امیر خلوتهمه چی توو دنیا میچرخه فقط سرِ توهمه بیشترشو میخوان ، بیشتر به ضربِ دوعددِ بالا ماشین حساب یعنی قدرتاگه داشته باشی راحتی حتی توو غربتتوو زمینِ خدا گرفتی جای خدا روآدما میپرستنت شدن نسخ و خمارتتو زدی به هم قانونِ برابریتویی دلیل قهر و آشتیدلیلِ خنجر اَ پشتِ برادریآدما سرِ تو حیله میکنن ، بهت پیله میکنندخترِ جوونو زیرِ پیر مرد میکنن
ادامه مطلب
خیلی عصبانی از در وارد شد بلافاصه سراغ مرا گرفت، از همان جلو در با لحن بی ادبانه و حق به جانبی گفت که بجای ۹۰ هزار تومان ۹۰۰ هزار تومان پول از کارتش برداشت کرده ام، در حالی که سامانه اتوماتیک هزینه دادرسی را به دستگاه پوز وارد می کند و هیچ عدد و رقمی توسط کاربر یا ارباب رجوع وارد پوز نمی شود. یکی از همکاران وقتی طرز برخورد دور از ادب آقا با من را دید او را گوشه ای کشید و همه چیز را کنترل کرد و ارباب رجوع نه چندان محترم متوجه شد که من هیچ اشتباهی
 خودش خیلی وقت ها با صدای گرفته هم روضه میخواند فکر این را نمی کرد که ممکن است بگویند چقدر صدایش بد است. می گفت الان وظیفه ام روضه خواندن است حتی با صدای گرفته. آخر روضه هم نصیحت می کرد : "رفیق نکنه جا بمونی! نکنه ارباب تو رو نخره! نکنه روسیاه بشی! اگه نخره آبروت میره." داداش حالا که ارباب تو رو خرید و ما جاموندیم، یه کاری کن آقا مارو هم بخره... امشب شب جمعه که میری پیش ارباب سفارش مارو هم بکن.. بگو آقا ما رو بخره.. شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی
 @
اولین باری که ارباب حلقه ها رو دیدم فکر می‌کنم راهنمایی بودم، چندمش رو خاطرم نیست، چون قضیه مال خیلی وقت پیشه احتمالا اول راهنمایی بودم. بعد دیدن این فیلم من کلا به  یه دنیای دیگه رفتم و تا چند روز ذهنم درگیرش بود.
من از بچگی عاشق اینطور فیلم ها بودم، فیلمایی که باعث میشه چند روز درگیرش باشم و ذهنمو مشغول کنه. تا الان که اینجام و دارم این پست رو میذارم فیلم های زیادی دیدم که این حس رو بهم بدن اما هیچکدوم به من اون حسی رو ندادن که ارباب حلقه ها د
ارباب آسمان ها
وسایل:چند نوع لباس (نظیر پلیور یا بلوز) که مقداری آکلریلیک(پلاستیک)داشته باشد. 
روش انجام شعبده
در یک شب خشک وغیر بارانی در اتاق خواب خود را ببندید و پرده ها را بکشید طوری که کاملا
تاریک شود . وقتی چشم شما کاملا به تاریکی عادت کرد شروع به کشیدن و مالیدن لباس ها
بر روی موهای خود کنید. حتما جرقه های کوچک (برق) را می بینید و صدای تق تق ملایم آنها
را می شونید(رعد)!
مطمئنا پیش اومده براتون برید تو فاز یه فیلم یا داستان نه ؟ من بعد از مدت های طولانی برگشتم به فاز ارباب حلقه ها و هابیت  
شروع کردم به خوندن کتابای ارباب حلقه ها که البته میدونم قراره پشیمون شم چون همه میدونن خوندن کتابه بعد از دیدن فیلم اصن حرامه! اما چیزی ک برام قشنگه شباهتای کتاباش به کتابای دنیای وارکرافته... نه از نظر داستان و روایت ، بلکه از لحاظ محیط و اسما و اینا . 
واسه کسایی ک نمیدونن ، دنیای وارکرفت و دنیای ارباب حلقه ها یا همون سرزمی
راز و نیـازِ امشـبم تأثیـر داردوَالله دیـدارِ عـلی تکبـیر داردبالایِ چشمْ ابرو که نَه…شمشیر داردهر نقطه از هرخطبه اش تفسیر دارد
زیـباتر از زیبـاتر از زیـباست آریاو هم عـلیِّ عـالیِ اعلاست آری
کامَش که با گلبوسه یِ ارباب وا شدذکرِ لبِ کـرب و بلا شـکرِ خـدا شدآمـد به دنـیا عـزّتِ ایـرانِ ما شدعَرشِ خدا با دیدنِ گهواره …تا شد…
خَم شد که بُگْذارد دو دیده زیرِ پایشلـرزیده عـالَم با تکـان‌های عَـبایَش
لبخنـدِ او شد باعـثِ لبخـندِ اربابنام
دانلود آهنگ میثم ابراهیمی مشک بی آب
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * مشک بی آب * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , میثم ابراهیمی باشید.
 
دانلود آهنگ میثم ابراهیمی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Meysam Ebrahimi called Mashke Bi Ab With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه میثم ابراهیمی به نام مشک بی آب
ماه شه کربلا اومد دوبارهدل بی قرار من آروم ندارهبشنوم روضه عباس حسینودو تا چشمام مث بارونا بب
#فرزند_پروری_
رفتار درست با کودک
اگر قرار است جیغ نزنم داد نزنم کتک نزنم قهر نکنم تنبیه نکنم محروم نکنم ناسزا نگویم تهدید نکنم تحقیر نکنم او را نترسانم مقایسه نکنم مدام نصیحت نکنم گله نکنم غر نزنم متهم نکنم برچسب نزنم،،،، پس چکار کنم؟!

1-مغز انسان افعال منفی را نمیفهمد، به جای داد نزن بگویید آرام باش، به جای ندو بگویید آرامتر راه برو، به جای جیغ نزن بگویید آرامتر حرف بزن.
٢. به جای تاکید بر کارهای اشتباه فرزندتان، به او کار خوب را بیاموزید. به
دل بیتاب من به سیاهی بیرق مشکی تو گره خورد
از همون روزی که پدرم با گریه منو مجلس روضه اورد
به این امید زنده ام که بگن ای نوکر وسط روضه دق کرد و مرد
توکه با قلبی پر دستگیری کردی از حر
پس بگو از من هم اقا نیستی هیچ دلخور(2)
ارباب داروندارم & ارباب ای کسوکارم
ارباب نوکرت هستن & کل ایل و تبارم
ارباب دل بیقرارت & عالم روی مدارت
تاج روسرم هستن & کل ایل و تبارت
مددی یا ثارالله-سیدی یا اباعبدالله(4)
به تموم دنیا و به کل عقبا - نمیدم خاک زیر پاتو
نمیرم
توضیحاتی درمورد داستان سری اول فیلم :
سری اول با نام کامل ارباب حلقه ها : داستان از آنجا شروع می شود که حلقه باستانی ارباب تاریکی  بدست هابیتی جوان به نام فرودو می افتد و او به همراه یاران وفاداراش باید از مسیری سخت برای نابود کردن حلقه عبور کند…
ادامه مطلب
دانلود اهنگ ارباب شهر من امیر خلوت
ارباب شهر من

منتشر کننده فایل : روبیکسفا
 
نام خواننده : امیر خلوت
کیفیت : 320 / 128
نام آهنگ : ارباب شهر من
تنظیم و مستر : فرجاد تقوی
نام البوم : ارباب شهر من

دانلود اهنگ ارباب شهر من امیر خلوت
دانلود با کیفیت 320 : download
دانلود با کیفیت 128 : download
سردار دلها
سالها او طلب جام شهادت می کرد 
آرزوی وصال شهیدان به سعادت می کرد
سرباز ولایت کز مرز و مکان آزاد است
اهرمن آرزوی کشتن و غارت می کرد
قاسم و اکبر و ارباب همه اینجا با هم
وصل محرم به فاطمیه راهت می کرد
مهر زهرا س و شور عاشورا شده یکجا
علمداری چو عباس بهر ولایت می کرد
دیدمت خرم و خندان به آغوش شهیدان
 حضرت ارباب چه زیبا سلامت میکرد
این همه شعله که بر دل عالم افتاد
اشک حضرت مهدی است برایت می کرد
ذوالفقار ولایت قاسم سلیمانی
 رهبرت فرماندهی
۲۵۵۴ - «مهدی جلالی» ضدانقلاب فراری و آتئیست، که پیشتر اذعان کرده بود آمریکا ارباب او و دیگر عناصر اپوزیسیون است، این‌بار با مقایسه ایران و داعش، گفت: “هرجا اسلام‌گرایی سیاسی وجود داشته باشد ما در مقابل آن می‌ایستیم ... منشا همه فلاکت‌ها در خاورمیانه اسلام است (نه ارباب ما!)”لینک منبع اینترنتی: www.b2n.ir/mzdr107
دانلود فایل اصلی
سریال ارباب حلقه ها


به‌گفته شبکه آمازون، این سریال موردانتظار در سال ۲۰۲۱ به‌روی آنتن می‌رود.
چند ماه پیش ساخت سریالی براساس مجموعه «ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings) توسط شبکه آمازون تایید شد و اعلام شده بود که ساخت این سریال برای ۵ فصل برنامه‌ریزی شده و از بودجه ۱ میلیارد دلاری برخوردار خواهد بود. همانطور که می‌دانید، فصل آخر سریال محبوب «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) در دست ساخت است و ساخت عنوان‌ها و سریال‌های فرعی این مجموعه نیز تایید شده
سبک شور امام حسین(ع)_ ایام اربعین
■ ---------------------------- ■
 
پُرِه از تلاتمه دریام
نم نم بارونیه چشمام
دائما ذکر شب و روزم
اربعین حرم بیام آقام
 
الان درست چند ساله
منتظرم هرساله
زیارت تو باشم
که افضل اعماله
 
 
حسین منه دیوانه
حسین پی میخانه
حسین مستم عمری
حسین از مِی جانانه
 
○ حسین سیدی جانان ○
 
تویه رویایِ منِ ارباب
ضریح جدید تو ارباب
شب و روزم دار طی میشه
با یه عکس کربلات ارباب
 
یه عمریه تو رویام
ضریح تو میبینم
یه روزی از این روزا
کربلاتو میب
به نام خدای سردار...
چقدر شبیه شهدای عاشورایی سردار! 
چقدر بزرگی...
مثل حضرت سقا (علیه السلام)، چه بی هوا! چه تا زمین خوردی شغال‌ها گرگ شدند...
مثل ارباب، چه"غریب گیر آوردنت"
مثل ارباب، از خانواده‌ات یک زینبِ صبور و قوی داغدار شده...
مثل ارباب، کشته‌ی اشکی... یک ملت به سوگت نشسته اند...
حاج قاسم! مثل قاسمِ کریم اهل بیت، شهادت را از عسل شیرین‌تر میدیدی و اگر به طریقی جز طریق سید الشهدا پر میکشیدی جای تعجب داشت...
سردار! شهادتت روضه‌ی کربلاست.
دعا کن ا
رمان ارباب زاده مغرور من
نویسنده الهه اتش ژانر:عاشقانه-اربابی   250 صفحه
خلاصه :دانلود رمان ارباب زاده مغرور من اربابی از تبار سیاهی، قدرت  و خشونت دختر ارباب دختری از جنس  سکوت،آرامش،پاک،ساده و عاشق خدمتکار ارباب پسری از جنس سنگ و انتقام اما مهربون حالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مون میشه و زمانی که ارباب متوجه میشه حالا چی در انتظار این دو نفر است…..: یسنا یسنا بیا ،دوباره رحیم افتاده به جون یکی تو رو خدا بیاحالا این دختر قصه عاشق پسر قصه مو
  بسم الله الرحمان الرحیم هست کلید در گنج حکیم این رمان، تخیل ذهن نویسنده است و واقعیت نیست! #پارت_۲۸۱ به هر ضرب و زوری که بود، جلوی خودم رو گرفتم تا جیغ نزنم! احمد با هراس به سمتم اومد، و باعث شد تا بقیه با تعجب نگاهش کنن. اما اون بدون توجه به کسی،...
بسم الله الرحمان الرحیم هست کلید در گنج حکیم این رمان، تخیل ذهن نویسنده است و واقعیت نیست! #پارت_۲۸۱ به هر ضرب و زوری که بود، جلوی خودم رو گرفتم تا جیغ نزنم! احمد با هراس به سمتم اومد، و باعث شد تا بقیه با تعجب نگاهش کنن. اما اون بدون توجه به کسی، روبه...
وقتایی که اینطوری میشم دلم میخواد از همه دنیا فرار کنم تا به هیچ کس آسیب نزنم تو کمد دیواری خونمون قایم شم چشامو ببندم و برم نارنیا یا حتی هاگوارتز اینقدر با چشم بسته گریه کنم که همه غصه هام تو دروازه ی دوتا دنیا جا بمونه و دوباره بیام بیرون و ادامه بدم 
 
خنگول به ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺁﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﻪ‌ﺷﻮ ﻣﺪﺍﺩ : ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥﻪ ﺷﺪ ؛ ﺭﻭﺑﺮﻭﺕ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭﻩ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻃﺒﻘﻪ ۴ ﺭﻭ ﻣﺰﻧ ﺎﺩﻩ ﺷﺪ؛ ﺩﺭ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺘﻮ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺠﺖ ﻣﺰﻧ.
 
 ﺑﻌﺪ ...ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﻪ : ﻧﻤﺸﻪ ﺁﺳﺎﻧﺴﻮﺭ و ﺩﺭُ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺎ ﺁﺭﻧﺞ ﻧﺰﻧﻢ؟
یارو ﻣﻪ : مردِحسابی مگه  میخوای  ﺩﺳﺖ خالی  بیای؟؟؟
 
نام کتاب: #بیابانی_و_هجرت | نویسنده: #محمود_دولت_آبادی | #موسسه_انتشارات_نگاه | ۱۱۶ صفحه.این کتاب شامل دو داستان به نام های #هجرت_سلیمان و #بیابانی است..هجرت سلیمان:همه چی از بدبینی سلیمان به همسرش (معصومه) شروع می شه و شروع داستان اینطوریه که معصومه رفته شهر و چندروزی مونده و توی روستا این حرف توی دهان مردم افتاده که معصومه بدکاره ست. در ادامه توی روستا چندتا دزدی رخ می ده و سلیمان مورد اتهام قرار می گیره و در انتها هم مجبور به فرار می شه. می شه گفت
دانلود رمان درخیابان دوبلین 
کجا ؟اسبو که دیگه نفهمیدم کی آورد دستمو گرفت منو سمت اسب  برد عین یه دختر بچه بلندم کرد سوار اسب شدم ، خودشم اومد سوار شد  وبا خنده رو به خانواده ام گفت :-داوود هستن ، از بودن با شما امشب معذورم سهراب چشمکی زد وگفت :-ارباب اینه رسم مهمون داری ؟دست اهورا دور کمرم بود 
با لبخند گفت :-میرم با خانومم ماه عسل از حرفش گونه هام  رنگ با ختن وسرمو انداختم گیسو با ذوق گفت :-چشمت روشن ارباب کمند هم ظرف زغال دستش بود اسفند دود
چهاردهمین جلسه از جلسات هفتگی  " #دوشنبه_های_انقلاب " (جهت شنیدن کلیک کنید)
 
با سخنرانی دکتر هدایتخواه
  
مورخ ۹۷/۱۱/۱
مسجد و حسینیه امام علی علیه السلام
 
موضوع :  نه دی ۸۸
این هفته :
ارباب حلقه ها
کدام حلقه ها و توسط چه کسانی برای براندازی نظام تشکیل شد ؟
چه اتفاقی می افتد که کسانی مورد توجه امریکا قرار می گیرند ؟
کدام موسسات و توسط چه کسانی برای براندازی نرم نظام تشکیل می شوند ؟
چه ارتباطی بین این موسسات و حلقه های یادشده برقرار می شود ؟
ن
دل تنگ حریم حضرت اربابمعمریست که سینه چاک حضرت دلدارمدل من از تو فقط کرب و بلا میخواهدچه شود کرب و بلایم ببری آقایمچقدر کردم گناه، خودم میدانماما تو بنده پروری چِقَدَر، مولایمگرچه کردم گنه های زیاد اما تومیبری کرب و بلایم خودم میدانمنگو که جای بدان در حرم نداری توکه من پرونده سیاه دوره ی الآنمنگو که دور حرم را خط بکش ای بندهکه من بدون حرم زنده یک لحظه هم نمی مانماگر چه رجاندم با گناه امامم راهمیشه نوکر ارباب بی کفن ماندمامام زمان ببخشا، حر
امروز دفاع مقدس زهرا رهنورد و میرحسین موسوی هشت ساله می‌شود. گویا در این آبادی هر کسی که گوساله‌ی ارباب نباشد بوی احمدآباد، تبعید و مصدق خواهد داد. ارباب نمی‌خواست در زمستان پیام نوروزی بدهید، در بهار عربی از خزان و چنین روزی خبر بدهید. نمی‌دانم چرا درست در روز ولنتاین، شما که تنها عشاق سیاسی این جغرافیا بودید برای سر همسرتان، برای سری که درد نمی‌کرد، دستمال خریدید؟ آخر هم نفهمیدم شما که اجازه‌ی خروج از منزل نداشتید چگونه خریدید؟ از چی
عشق شاعران سده‌ی یازدهم و شعر عاشقانه بیش از آن دوام آورد که یک وهم تلقی شود . چنانکه گفته‌ایم ، بیان ادبی موفق عواطف ساختگی در تاریخ بی‌همانند نیست ؛ بی‌تردید امکان دارد نسل‌هایی از این وهم حمایت کنند . هرچند روابط ارباب رعیتی بر سراسر تار و پود زمانه نافذ بود ، اما اگر ارتقاء ملازمان به جایگاه شهسواری و موضع تازه و والای شاعر در دربار نبود ، از توضیح جذب ناگهانی این موضوع که سرانجام کل محتوای عاطفی شعر را به جامه‌ی اصطلاحات این رابطه آر
رمان ارباب عشقدانلود رمان ارباب عشق اثر پریسا رحمانی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان در مورد تک دختر رضا نکوهش یعنی سارا دختری مغرور و بی احساس که ثروت پدرش او را قدرتمند ساخته ، اما روزگار همیشه بر وقف مراد نیست و ورق برمیگردد و این دختر سراپا غرور مجبور می شود در خانه ی خود بمانند یک رعیت زندگی کند و از ارث پدر محروم بماند ، ثروتی که به واسطه مردی سنگدل تصاحب می شود و سارا نکوهش تلاش می کند تا ان را پ
... پلیز هلپ می بعد از ظهرا نخوابم چرا که وقتی بعد از ظهرا میخوابم شبا تا دو بیدارم. بعد صبحا دلم نمیخواد پاشم و دیرم میشه و نتیجه میشه اینکه ماگ قهوه م که سر کوچه وقتی منتظر سرویسم میخورم تا از سرما یخ نزنم دقیقا جلوی جاکفشی از دستم میفته و قهوه میپاشه رو کفشام...
 
 نان حلال خیلی خیلی خوب است.من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم، مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد.او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد، حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد .
دایی من  هم کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از ا
بسم الله الرحمن الرحیم
شب جمعه بود شبی که نام ارباب بهش گره خورده شبی که  مادرزائر مزار حسینشه
از فرط خستگی خیلی زود خوابیدم ...
خواب دیدم زائر حرم قره عین المرتضی زینب کبری خواهر ارباب  هستم
تنها نبودم دونفر دیگه همراهم بودن یه نفرشون خیلی کوچولو بود اسمش حسین بود تو بغلم آروم خوابیده بود انگار من مادرش بودم...
از 15 سالگی چشم هایم حرم بانو را ندیده بود که الحمدلله در خواب حاصل شد
 
 
این روزها برای من غارتنهایی خیلی لذت بخش شده
این روزها همش د
یکی از مرض هام هم اینه که نمیتونم دوتا کار رو با هم منیج کنم!
حالا موندم چطور برنامه بریزم که هم از درس خوندنم عقب نیفتم و هم پروپوزالم رو برای دفاع آماده کنم و هم برای امتحان صلاحیت بالینی بخونم و هم یه فکری کنم که بعد از گذروندن یک ماه زنان،گوش شیطون کر دو کلمه بخونم که سر راندها مثل بُز به بقیه زُل نزنم!
اجالتا تا حداقل ده روز آینده رو قراره با استرس بگذرونم!
چند روز پیش خبری مبنی بر مرگ یک جوان 20 ساله‎ی اصفهانی در یک حادثه رانندگی در افواه عموم دهان به دهان گشت و همانگونه که انتظار ان می‌رفت پای این خبر داغ به شبکه‌های اجتماعی هم کشیده شد. در مطلبی که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است، به نکته‌ی بسیار خوبی اشاره شده است. سؤال من این است که آیا ما هم به نوعی به این مرض مبتلا نیستیم؟ مرض دگرستیزی. 
دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: ما در جامعه دچار اگوییسم یا هما
چند روز پیش خبری مبنی بر مرگ یک جوان 20 ساله‎ی اصفهانی در یک حادثه رانندگی در افواه عموم دهان به دهان گشت و همانگونه که انتظار ان می‌رفت پای این خبر داغ به شبکه‌های اجتماعی هم کشیده شد. در مطلبی که در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است، به نکته‌ی بسیار خوبی اشاره شده است. سؤال من این است که آیا ما هم به نوعی به این مرض مبتلا نیستیم؟ مرض دگرستیزی. 
دکتر سیدحسن حسینی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در این باره می‌گوید: ما در جامعه دچار اگوییسم یا هما
کربلایی حسین طاهری
#شور_احساسی
 #ویژه_ماه_رمضان
گریم میگیره، لحظه ی افطار
یادم میاد خشکی لبهای علمدار
یادمون دادن اینو... پدر و مادر، حسین
روزه رو وا میکنیم... با سلام بر حسین
منو فراموش نکن... مهربون ارباب
به محرم دستمو... برسون ارباب(2)
حسین..........
منو جدا شدن از کوی تو خدا نکند....
خدا بکند من را از تو جدا نکند.......
​​​​​​دانلود_سبک
گلچین مداحی و مناجات در:
♨️ Golchine_maddahi@ ♨️
این شبه داستان نه داستان است و نه به هیچ وجه تاریخ!!!
 
جوانک سیاه پوست که بَکر نام دارد و غلام مالک است خود را به ارباب خویش می رساند و با تنی سخت عرق کرده و نفس زنان می گوید: ارباب! ارباب! دارند می آیند. من صدای سم اسبان زیادی شنیدم. دارند می آیند.با شنیدن این خبر ولوله ای در قبیله می افتد، زنان نگرانی خود را فریاد می زنند و اشکِ ترس از چشم سرازیر می کنند. کودکان از گریه های مادران ردّ ترس از مرگ و آینده ای نامعلوم را خواندند و به رنگ آن درآمدند و ج
هی می خوام غر نزنم...نمیشه...طرف پیشنهاد کار پژوهشی میده...معیار جبران زحمتش، تعداد کلمات خروجی پژوهشه...یعنی شما هیچی نخون، ولی صدهاصفحه خزعبل بنویس...خدا تومن بزن به جیب...عوضش هزارها صفحه بخون، یک صفحه خروجی به درد بخور بده...بهت چی میدن به عنوان دستمزد؟بوی گوز بز!!!افساد فی الارض اینه...
کارهایی که مردان دلزده می کند
رابطه جنسی یک عمل پویا و دو طرفه می باشد پس هر عملی با عکس العمل طرف مقابل باید مواجه شود تا لذت رابطه کامل گردد و الا مردها می رفتند و با یک عروسک ازدواج می کردند ؟
 
1- زن هایی که مثل ارباب با غلامشان رفتار می کنند
یعنی زنهایی که حین عمل جنسی از مردشان می خواهند کاری را انجام دهد. مثلاً می گویند، لباسم را آرام دربیار، حالا گردنبندمو دربیار، نه نه نه اینقدر تند، با دستت موهامو نوازش کن، و و و….
بله خیلی از خانم ها هس
کارهایی که مردان دلزده می کند
رابطه جنسی یک عمل پویا و دو طرفه می باشد پس هر عملی با عکس العمل طرف مقابل باید مواجه شود تا لذت رابطه کامل گردد و الا مردها می رفتند و با یک عروسک ازدواج می کردند ؟
 
1- زن هایی که مثل ارباب با غلامشان رفتار می کنند
یعنی زنهایی که حین عمل جنسی از مردشان می خواهند کاری را انجام دهد. مثلاً می گویند، لباسم را آرام دربیار، حالا گردنبندمو دربیار، نه نه نه اینقدر تند، با دستت موهامو نوازش کن، و و و….
بله خیلی از خانم ها هس
آیا من اشتباه میکنم؟
ما ۱۲ سال درس میخونیم، در واقع رقابت و مسابقه میدهیم، بهترین ها رشته خوب قبول میشن اما سر بقیه چه بلایی میاد؟
اونها وارد دانشگاه میشن تا یک سری آموزش ها ببینن برای برده بودن، امروزه برده ها باید سواد داشته باشن تا کارهای کاغذ بازی ارباب رو انجام بدن، وقتی دنبال کار میرن ارباب چندر غاز حقوق بهشون میده که اصلا عادلانه نیست، میخوای بخواه نمیخوای یه بدبخت تر از تو پیدا میشه که قبول کنه، کاری نداره که تو قراره چطور زندگی کنی
کارهایی که مردان دلزده می کند
رابطه جنسی یک عمل پویا و دو طرفه می باشد پس هر عملی با عکس العمل طرف مقابل باید مواجه شود تا لذت رابطه کامل گردد و الا مردها می رفتند و با یک عروسک ازدواج می کردند ؟
 
1- زن هایی که مثل ارباب با غلامشان رفتار می کنند
یعنی زنهایی که حین عمل جنسی از مردشان می خواهند کاری را انجام دهد. مثلاً می گویند، لباسم را آرام دربیار، حالا گردنبندمو دربیار، نه نه نه اینقدر تند، با دستت موهامو نوازش کن، و و و….
بله خیلی از خانم ها هس
روزی زنی نزد دکتر روانپزشک معروفی رفت و به او گفت که همسرش نسبت به او و فرزندانش بی تفاوت شده است و او می ترسد که نکند مرد زندگیش دلش را به کس دیگری سپرده باشد. دکتر از زن پرسید: آیا مرد نگران سلامتی او و بچه هایش هست و برایشان غذا و مسکن و امکانات رفاهی را فراهم می کند؟ زن پاسخ داد: آری در رفع نیاز های ما سنگ تمام می گذارد و از هیچ چیز کوتاهی نمی کند. دکتر تبسمی کرد و گفت: پس نگران نباش و با خیال راحت به زندگی خود ادامه بده. دو ماه بعد دوباره همان زن
 
 
چند کلامی با شهید العلیاوی :
با دیدنِ فقط بخش کوتاهی از لحظه ی پیوستنت به حضرت ارباب دلم آتش گرفت بعد از شهید حججی و آن تصویری که سر بریده اش بر ... شما دومین شهیدی هستید که تا آخرین لحظه ی عمرم از خاطرم پاک نخواهد شد... کاش میتوانستم سوار آن آمبولانس لعنتی شوم و فرسنگ ها شما را از این معرکه پر از گرگ و شغال و کفتارهای حرام زاده دور میکردم...کاش اگر این از دستم بر نمی آمد , لااقل عقب آمبولانس سلاحی , میله ای به دستتان میدادم تا آنطور مظلومانه به ک
 همین امروز یا شبچه فرقی داره!بخودم قول میدم دیگه به واو تلفن نزنمیبارم اون یاد من کنهوالاتلفنش رو من میزنم.حوصله شو اون ندارهو رو چیز زیادی که داره!
 
پانوشت:این یک مطلب قدیمی تو نوت گوشیم نوشته بودم اما دوست داشتم منتقلش کنم اینجا.
شاعر میگه مرا عهدی ست با جانان 
این مطلبم عهد منِ
باید یادم بمونه دور خیلیا رو یواش یواش خط بکشم
 
یعنی امروز خنده های ریز و زیبای گلناز مانع شد سرش داد نزنم. گلناز محصل دهم انسانی است و با نمره ی ۷ امتحان ریاضی خردادش رو افتاد. امروز امتحان شهریورش رو باید می داد. آمده بود ولی به اشتباه درس زبان را خوانده بود. از مسئولین مدرسه خواستم روز دیگری از او امتحان بگیرند و ختم بخیر شد.
یعنی امروز خنده های ریز و زیبای گلناز مانع شد سرش داد نزنم. گلناز محصل دهم انسانی است و با نمره ی ۷ امتحان ریاضی خردادش رو افتاد. امروز امتحان شهریورش رو باید می داد. آمده بود ولی به اشتباه درس زبان را خوانده بود. از مسئولین مدرسه خواستم روز دیگری از او امتحان بگیرند و ختم بخیر شد.
از گوشه و کنار میشنوم که انگار خبر ندارند که اینجا تعطیل نشده!
بلکه کمی جمع و جور تر شده!
و محفلی خصوصی تر...
اگر از اندک دوست داران این پن‌دار نویسه ها بودی
بیا... اما خودت را و انگیزه ات را معرفی کن...
چون متن هام سمی اند!
باید آماده مردن باشی!
http://eitaa.com/pen_daar
پ.ن: سعیم بر این‌ست که خواب آسوده اینجا را بر هم نزنم!
امشب شب سختی بود برای من. شاید برای تو هم. برای من که باید اشک گوشه ی چشمت را پاک میکردم و تحمل. برای تو که سفره ی دلت را باز کردی. برای دلم....
حتم دارم که با این طینت پاک، عاقبت بخیر خواهی شد. اگر ارباب نظر کند... اگر اگر اگر خودت هم بخواهی ...
در ادامه مسیر تغییراتم که داشتم تعریف میکردم جریانی وجود داره که مدتیه دارم فکر میکنم ازش حرف بزنم یا نزنم. این خود سانسوری هم عجب قدرتی داره ها. به نظرم هر کس که ادعا کنه اصلا این کار رو نمیکنه یه مقدار باید شک کرد بهش....
ادامه مطلب
بنام خدا
گپی دیگر :
بخش دولتی. بخش خصوصی  و دولت ؛
شما ریس یک شرکت (کشور) هستید ، ابواب جمعی شما در این شرکت میشوند همان بخش (دولتی) .
و حالا ارباب رجوع شما ، طرف تجاری شما میشود همان بخش (خصوصی) ، 
ببینیم اگر شما سعی در رضایتمندی ابواب جمعی نداشته باشید و ابواب جمعی سعی در جلب رضایت مشتریان نداشته باشند . 
این شرکت با این ساختار به چه مجبور یا محکوم خواهد شد ؟
میزان برای ایجاد و کسب رضایتمندی قانون است ، قانون همان برنامه ریزی نظام مند برای احترام
سلام
من پسری ۲۳ ساله هستم، خیلی احساس تنهایی میکنم هم در خانواده هم در جامعه، در خانواده اکثرا در اتاق خودم هستم و خیلی کم میام میان خانواده، این جوری نبودم مجبور شدم خودم رو این طوری ازشون جدا کنم، چون حرمت و احترم همدیگه رو نگه نمیدارن.
قبلا زیاد دعوا میکردن پدر و مادرم، دیگه خودم رو کشیدم کنار ازشون، یه برادر دارم ۳ سال از خودم بزرگتره، مجبور شدم با اونم حرف نزنم، همیشه دوست داشتم با هم صمیمی باشیم، ولی انقدر بد دهنی و بی احترامی میکنه دیگ
همش فکر میکنم کاش لاأقل این دم آخر طبق ادعاهایی که دارن، باهام رفتار میکردن، به پاس اون 6 ماهی که باهاشون بودم و سعی کردم هیچ قانونی رو زیر پا نذارم. اما کلاً ترجیح میدم حرف نزنم و گله نکنم هیچوقت، خوشحال میشم آدما هم به سکوت آخرم احترام بذارن و در واقع "رهام" کنن و فقط برن! چون حرف زدن بعد از اینکه پر از اشتباهیم و خطا، چیزی نیست جز توجیه!
اگه به سکوتم احترام میذاشتن و توضیح نمیخواستن، لاأقل با این حس و حال بد تموم نمیشد همه چی!
توی سریال بازی تاج و تخت یه شخصیتی وجود داره به اسم "هودور" (Hodor). هودور، یه معلول ذهنی چاقه که نمیتونه درست حرف بزنه و تنها چیزی که مدام تکرار می کنه این عبارته: "هودور"، "هودور"، "هودور". و به همین خاطره که بهش می گن "هودور"!
کار هودور یه چیزه: حمل اربابش.
توی سریال یه عده ای قصد کشتن ارباب هودورو می کنن. تعقیب و گریز به وجود میاد و هودور در اوج تلاش، اربابشو می رسونه به یه در. هودور، ارباب رو رها می کنه که فرار کنه و خودش محکم پشتِ در میمونه تا دشمنای
از صبح وردش شده:
یاحسین غریب مادر،تویی ارباب دل من
...
یه آه از عمق وجودش میکشه و نجواگونه میگه:
دلمون برا اماممون تنگ شده. میشه باز بریم کربلا؟
منم دلتنگم آقا!
اما شما به دل کربلایی کوچولو نگاه کنید
راس میگه دلتنگه حق داره بنده خدا
من از هرنظر که فک کنین خسته ام...روحی ،جسمی....
هی خودم رو کنترل میکنم که غر نزنم و حرفهای واقعی و ناراحت کننده ای که اینروزا هممون تو دلمونه نزنم ولی دیگه تحمل منم حدی داره....
پرم از حس بد و ناراحتی....
اصلا نمیدونم چی درسته چی غلط....
تمرکزم رو درس خیلییی کممم شده....
از حجم هوای خوب و دلپذیری که از پشت پنجره میبینم و همونقدر که میخواد حالمو عوض کنه قشنگ ضد حال میزنه به حالم که ای داد من عاشق این فصلم و عاشق پیاده روی تواین فصل ولی نمیشه همینجوری پاتو
ترجیح میدم راحع به خیلی چیزها حرف نزنم
تا واکنشی رو نبینم ، که توقعش رو ندارم
کاش آدما "همه ی" فکراشونو می گفتن. قبل از اینکه ببینن درسته یا غلط. می گفتن. می گفتن
صاف. مستقیم.
 
من از فلانی بدم میاد ، چون پر روئه
من از کوله پشتی ئه تو خوشم میاد
من از راه رفتن اون بدم میاد
بهت گفته بودم دندونات خیلی گنده ن ؟
یادم بنداز بهش بگم مامانش خیلی مهربونه
تو قشنگی. و این آخرین حرف امروزمه.
اینا بچه ها مثل بعضیا تریبون ندارن، پول نریخته براشون، دلم نیومد ازشون حرفی نزنم. به وبسایتشون سر بزنید، ویدیوهاشونو ببینید، توییتر کافیه اسمشونو سرچ کنید تا متوجه بشید کی هستند. اینا امروز یهو برا انتخابات سر بیرون نیاوردن، سالهاست در کنار مردمن. این تنها کاری بود از دستم برمیومد براشون انجام بدم. 
مجلس عدالتخواه 
امروز همکارا نبودن و تقریبا تنها بودم و به ارباب رجوع ها تا جایی که تونستم راهنمایی دادم.. الانم توی سکوت اتاق نشستم و فکر میکنم و مغزم از فکر باد کرده:)))خدایا کمکم کن بتونم کار اینجا را اصولی یاد بگیرم. به این کار و اومدن توی جامعه در درجه اول خیلی نیاز دارم و بعد حقوقش
علت استفاده از نرم افزار تردد ارباب رجوع
با استفاده از نرم افزار تردد ارباب رجوع نهایت امنیت و نیز رضایت ارباب رجوع از عملکرد ادارات و سازمان های مختلف فراهم می شود. سازمان ها و ادارات مختلف روزانه با حجم عظیمی از مراجعه کنندگان مواجه هستند. این افراد معمولا جهت ملاقات با شخص خاص ، انجام امور اداری و یا شرکت در یک کنفرانس یا سمینار به سازمان مربوطه مراجعه می کنند.
به جهت حفظ امنیت سازمان و نیز مدیریت رفت و آمدها، افراد مراجعه کننده باید پیش ا
چشم نزنم دارم تراکتوری می خونم
هرچند از چند جهت پاره شدم ولی دارم درو می کنم درسا رو
پی نوشت 1:البته نه در اون حد هاااا که همه رو تمیز درو کنم
شلخته درو می کنم که چیزی هم گیر خوشه چین ها بیاد
همین سر و گردن و فیزیو و بیو و نورو رو تا یه حدی جمع کنم تو یه هفته هنر کردم

پی نوشت2:یه دختر پسره م میز کناریمن مثلا اومدن درس بخونن(ارواح عمه شون)
رو میزشون به اندازه یه رستوران یا کافه رفتن ما خوراکی هست :/
هی این به اون تعارف می کنه
هی اون به این تعارف می کنه
این چند روز داشتم یک کتابی به اسم ( بازمانده روز) را می خواندم.
استیونز یک سر خدمتکار انگلیسی هست که سی سال تو یکی از خانه های اشراف زادگان انگلیسی کار کرده.لرد دارلینگتن،یکی از رجال 
سیاسی انگلیس که خانه و مهمانی هایش مملو از بحث های سیاسی و رجال سیاسی بوده.بعد از مرگ آقای دارلینگتن، یک تاجر 
آمریکایی به اسم آقای فارادیخانه و تمام خدمت کارهایش را میخرد.
استیونز این بار به جای یک ارباب انگلیسی صاحب یک ارباب آمریکایی میشود.
لحن استیونز خشک و
صوفی و چراغ جادو نویسنده: ابراهیم حسن بیگی انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
صوفی و چراغ جادو : اگر هدفی در سر داری و هنوز قدم در راه نگذاشتی کتاب را بخوان!
 
صوفی و چراغ جادونویسنده: ابراهیم حسن بیگیانتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
معرفی:
اگر این داستان رو بخونی مطمئن میشی یک نوجوان “می تونه” به هدف هاش برسه اگر تلاش کنه!
خلاصه:
صوفی پسرکی ترکمن از خانوده محروم است که پدرش کارگر است و روی زمین ارباب کشاورزی می کند. او ب
لاکِ خود هم دیگر حدی دارد، نمی‌خواهی از این لاک خودساخته به بیرون تشریف‌فرما شوی و دست برداری؟
از چه دست برارم؟
از این سکوت، از این خفقانی که خود را در آن حبس کرده‌ای؟
تا حالا مفهوم خلسه، بی‌صدایی یا قفل شدن ذهن و دهان را لمس کرده‌ای؟
 بله... تا دلت بخواهد!
خب در این مواقع چه می‌کنی؟
دست به کار شده و قفل را باز می‌کنم.
 اگر کلید را هم گم کرده باشی چه؟
می‌گردم دنبالش تا پیدایش کنم. تو دنبال بهانه می‌گردی که همچنان به این سکوتت ادامه دهی. بحث
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


 
 
خداااااااااااااااا
این قاااافله ی عمر ٬که از دستم رفت 
    با قافله ی حسین محشورم کن.....
***
 
میکشی مراااااااااا؛آخر ،حسین!
 
شخصیت سمِ ارباب حلقه ها رو به یاد دارین؟
سم و فرودو.
در قسمت سوم ارباب حلقه ها یکی از سکانس های پایانی فیلم به شرح زیره:
فرودو خسته از حمل حلقه و فشار روانی زیادی که تحمل کرده یه گوشه بیهوش میشه. سم می دونه اگه حرکت نکنن هر دو می میرن. جونشون به این کار بسته س. سم تمام توانشو جمع میکنه و فرودو رو روی دوشش میندازه و یه دیالوگ ماندگار میگه: " اگه نمی تونم حلقه رو حمل کنم، تو رو روی کولم میذارم." و در حالی که فرودو روی شونه هاشه به سمت دهانه ی آتشفشان حر
بی مقدمه بگم : بیاید حرف بزنیم با هم ...
خیلی سعی کردم این روزا با این همه اتفاق بدی که افتاد، با اطرافیانم حرف نزنم راجع به این موضوع های اخیر. هر دفعه عکسا و کلیپای کشته شده های هواپیما رو دیدم، بغض کردم. ولی سعی کردم با کسی share نکنم و حال بقیه رو بدتر نکنم ... اما غم و غصه این چند روز مونده تو دلم. حتی میتونم بگم خشمگینم اما ناامید. امیدی برای ابراز خشمم ندارم. سعی می کنم فروبخورمش. و این حرف نزدن، داره خفم می کنه!
نه تنها در این مورد با کسی صحبت نکر
یا علیما بضری و مسکنتی
ای واقف از حال زار و ناتوانم.
این وجودم مثل ماشینی شده که
به خرج افتاده،هر چه هم هزینه کنی برایش
دوباره روز از نو،روزی از نو.
خدایا بیا و این وجود مرا با لطفت ،بخششت مهربانیت، اصلاح کن.
ازم آدمی دیگر بساز.
آن چنانم کن تو میخواهی.
مرا دریاب الله.
دریاب فقیر را.
دریاب مسکین را.
دریاب بنده ات رو.
روسیاهم .
روسفیدم کن.
ارباب فقط حسین.
خب یادتون هست که من خونه ی مامان اینا مستقر شدم؟:))
الان باز تنهام...
عصر حیاط رو شستم و بعد نشستم گوشه ی حیاط کتاب خوندم ....
الان هم نماز خوندم و از تاثیر کتابی که خوندم چند خط توی سررسیدم نوشتم....
کتاب سکوت و جدل آخراشه و الان واقعا دلم میخواد برای مدتها حرف نزنم:)
این کتاب رو تموم میکنم و کتاب توکل و آرامش رو از پاتوق کتاب میخرم...
می‌خوام خودم رو ببندم به رگبار احساسات فوق العاده:)
جای همگی خالی:))
راست می‌گویند راننده‌ی اتوبوس سکته کرده است، اما راننده‌ی آن اتوبوس نه، راننده‌ی این اتوبوس. این کشور پر است از رانندگانی که سکته‌ی مغزی کرده‌اند. آن دائم الخمرهایی که مست قدرت می‌رانند و دوربین‌ها را از کار می‌اندازند. مسافر، دانش‌آموز زاهدانی‌ باشد یا دانشجوی تهرانی، کشاورز اصفهانی باشد یا کارگر اهوازی، اتوبوس راهیان نور و پر سر و صدا باشد یا هواپیمای عاشق کوه و یاسوج و دنا ، قطار سوخته‌ی تبریز باشد یا کشتی سوخته‌ی سانچی، کهریز
خب حالم زیاد خوش نیست و نمیدونم چمه شاید واسه اینه که قرصامو جا به جا خوردم! یه ذره دیگه مونده دکارت تموم بشه. من ازش خوشم میاد. توی بدایة الحکمة راجع بهش چیزایی گفته بود اما من ربطی بهش ندیدم یعنی نتمیتونم اون نوشته ای که اونجا از دکارت نوشته بودو توی دکارت و هدفش ببینم به نظرم چرت نوشته بود. به هر حال هنوز اول راهمو زوده که بخوام اظهارر نظر کنم. رفتم دنبال کتابش که ببینم ترجمه شده یا نه دیدم نه ترجمه نشده یاد حرف ارش افتادم که گفته بود از یه جا
توضیحاتی درمورد داستان سری دوم فیلم :
داستان قسمت دوم فیلم ادامه قسمت اول است که نام کامل آن ارباب حلقه ها : دو برج است و قصه به این شکل ادامه می یابد که اتحاد بین یاران فرودو از بین رفته و سارومان و سایرون به جهت بدست آوردن حلقه و نابود کردن انسان ها با هم متحد میشوند.
ادامه مطلب
امروز مثل یه احمقِ به تمام معنا برگشتم به جفتشون گفتم معذرت می خوام
چه کار کنم؟ دلم تنگ بود..
یادم رفت چقدر موقعی که از خودِ واقعیم فرار می کردم که به اونها صدمه نزنم، ازم فاصله گرفتن و سکوت کردن
یادم رفت حتی یکی شون دستش و نذاشت روی شونه م بگه عیبی نداره.. بمون.. باش..
یادم رفت آدمها از خداشونه از شرِّ روانی ها خلاص بشن
حتی اگر اون روانی دلشون رو با مهربونی هاش برده باشه
شاید اگر تو بودی انقدر با هم دیوانگی می کردیم که هیچ احتیاجی به برگشتن سمتِ ا
کتاب ربکا نوشته ی دافنه دوموریه می باشد. این کتاب توسط انتشارات افق به چاپ رسیده است. داستان این کتاب به اندازه ای جذاب بوده که بعد ها یک نمایشنامه ی رادیویی و همچنین یک فیلم توسط آلفرد هیچکاک از روی آن ساخته شدند.
نویسنده ی کتاب ربکا، دافنه دوموریه در سن 62 سالگی بانوی ادبیات انگلستان شد.
داستان این کتاب سرنوشت دختری را در زندگی با ارباب خانمش بیان می کند. ارباب این دختر یعنی خانم وان هاپر زندگی خود را به خوشگذرانی سپری می کرد.
این دختر در سفری
از کلاس میام...
خیلی حرفها زدیم...
دلم سکوت میخواد الان...
این که تا مدتها حرف نزنم و فکر کنم...
حتی دلم میخواد گوشیم رو عوض کنم و یه گوشی ساده و غیر اندروید داشته باشم...
عمرم داره بین این مطلب های نصفه نیمه ی مجازی هدر میره
دلم کتاب میخواد
کتاب کاغذی
کتابی که تکونم بده...
کتابی که مدام ورق بزنم و بین صفحه هاش آدم شدن رو یاد بگیرم...
دقیقا نمی‌دونم الان خسته م از گذشته یا پر از انگیزه م واسه جلو رفتن....
هرچی هست هم دارم آه میکشم واسه روزای از دست رفته و
عصری رفتیم بیرون. فکر کن تو این بارون. البته بد نبود روحیه ام عوض شد یه ذره هم پیاده روی کردم تو بارون. رفتیم تلو از تلو لواسون بعدم خونه :/ تو ماشینم وایسادیم چایی خوردیمو تو راهم تخمه و میوه :دی و این واقعا ابتکار فوق العاده ای بود برای یه عیدی هیچ جا نرفته!!
همین. الانم میخوام بشینم سر کارم. سرم تو لاک خودم باشه کار خودمو کنم. غر نزنم و خب امسالم اینجوریه دیگه نمیشه عوض کرد شرایطو ولی خودمو که میتونم بهتر کنم که. 
نام فیلم: ارباب حلقه ها 1 – The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring ژانر: اکشن، ماجراجویی، درام، فانتزی کارگردان: Peter Jackson ستارگان: Orlando Bloom, Elijah Wood, Ian McKellen محصول کشور: آمریکا سال انتشار: 2001 امتیاز: 8.8 از 10 مدت زمان: 228 دقیقه زبان: دوبله فارسی + زبان اصلی خلاصه داستان: یک حلقه‌ی باستانی که قرن‌ها پیش گم گشته بود، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به هابیتی جوان بنام فرودو رسیده است. وقتی که گندالف می فهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، سائورون
زمانی که همه‌ی بروبچز هم دوره‌ای‌ برای ادای سوگند قضاوت دایره‌ای ایستاده بودن و از روی لوح تایپی متن قسم رو می‌خوندن عراق بودم. 
به دوستم سپرده بودم که بهم خبر بده. اونم از روی لوح عکس گرفت و برام فرستاد. اون موقع نجف بودم. رفتم حرم حضرت علی"ع"و متن سوگند رو خوندم. همون شب یه انگشتر نقره با سنگ عقیق به دستم رسید. البته مردونه بود و به کارم نمی‌اومد! 
دلم طاقت نیاورد فرداش حرکت کردم به سمت کربلا. وقتی رسیدم به بین الحرمین کاغذی که قسم رو روش
یه مدت بود که عادت کرده بودم به نزدن.
یعنی تاثیر قرص های ضد افسردگی بود.
البته در خودم این توانایی رو می بینم که نزنم یا خیلی کم بزنم.
حالا بازم می خوام امتحان کنم.
دیروز رحمان میگه من ده روزه نزدم. کاری بکنم تحریک نشم.
گفتم خودت خودت رو تحریک نکنی، تحریک خودش میاد سراغت 
و خوب الان 24 ساعت هست که نزدم.
از این پس تمام گل های حسن یوسف مرا سمت تو خواهد کشید , حتی اگر تا همیشه آخر افکارم علامت سوال باشد! 

+ هرچی میگذره ماه دلبرتر میشه. ساعت 9:18 ها جذاب تر. الان دارم فکر میکنم مثلا درباره چیزایی که تو واژه نمیگنجه حرف نزنم کلا :|
+  Hayalin karşımda her an her zaman ....
حسین جان گاهی تو و امثالت، تلنگری هستید بر من و امثال من که خود را به سخره گرفته ایم و مشغول بازی زیبا و دلبرانه دنیا هستیم و خود را مشغول به ساختن اسم ورسم کردیم تا بلکه خلایق نگاهی به ما کنند، اما ای دل غافل که سرگرم بازی باید شویم که خدای خلایق نگاهی به ما اندازد.
.
.
حسین جان چه اسم زیبایی "حسین" نمیدانم آیا نوشته ای برای ما چند خطی از ارباب، از روضه و دم و شور روضه ای اربابت، نوشته ای از یک دهه نوکری ات که بدانیم چه کردی که ارباب مزد و اجرت را د
در دریای وابستگی‌های دنیا اگر شناگر خوبی نباشی غرق می‌شوی. اما گاهی اوقات هم، خدا فرشته نجاتی را می‌فرستد، مثل شهید محمدخانی که این روزها دست‌های خسته از گناه را گرفته و به سوی خدا برده است. . کمتر کسی است که اسم حاج عمار را بشنود و یاد محمد حسین نباشد. . زندگی‌اش درسی است برای آنان که راه عشق را می‌جویند، حتی برای آنان که راه را اشتباه رفته‌اند و منتظر راهنمایی هستند. . ▪️سر که زد چوبه محمل دل ما خورد ترک ▪️ریخت بر قلب و دل جمله عشاق نمک .
«٨٠»وَ لا یَأْمُرَکُمْ‌ أَنْ‌ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ‌ وَ النَّبِیِّینَ‌ أَرْباباً أَ یَأْمُرُکُمْ‌ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ‌ مُسْلِمُونَ‌ و(خداوند)به شما فرمان نمى‌دهد که فرشتگان و انبیا را ارباب خود قرار دهید،آیا ممکن است،پس از آنکه تسلیم خدا شدید،او شما را به کفر فرمان دهد؟ پیام‌ها: ١-هرگونه دعوت به شرک از سوى هرکس که باشد،ممنوع است.
ادامه مطلب
تروپونین و دو نوار قلب 
و همه الحمدلله خوب بود 
نهایتا گفتن که معده اته زده تو قفسه سینه ات و بعد منتشر به دست و گلو!!! 
پنتازول زدم و در جا آروم شدم 
اما الان دوباره دردش شروع شده 
نباید شکلات و شیرینی آردی بخورم 
اما 
دقیقا همینا رو دارم می خورم 

دیشب خیلی شلوغ بود 
اون قدر که ارباب رجوع گفت خیلی دیشب خسته شدین خیلی شلوغ بود 
 ▪️در ماه عزای حضرت ارباب، و هفته دفاع مقدس، 
دعوتید به یک نمایش ویژه، معطر به عطر روضة الحسین ع، 
✔️ صد و چهل و چهارمین تا صد و چهل و ششمین اجرای تئاتر #جابر 
زمان: ۳۱ شهریور ماه، ۲ و ۴ مهرماه ساعت ۱۴:۴۵
مکان: قم (سالن کوثر) 
ادامه مطلب
ثانیه شد دقیقه و ساعت 
لحظه هایم حرام شد بی تو

هفته ها رفت و ماه ها شد سال
عمر سال هم تمام شد بی تو

مانده ام من چگونه تقویمم
با نبودت کنار می آید

بی گلِ ماه روی تو ارباب
با چه رویی بهار می آید

بی تو فصلم، فقط زمستان است
در غیابت بهارها تا کی

جان آقا بریده ام دیگر 
تو بگو انتظارها تا کی

آه از این سال بی وصالِ تو
آه از این روزگارِ پرتکرار

غصه ی دوری تو پیرم کرد
آه از این انتظارِ بی دیدار

من اسیرِ قصاوتِ قلبم
تو ولی مهربانُ و دلسوزی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

طراحی وبسایت اختصاصی